33-90

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دست خودم نیست، همش یاد اون روز کذایی میفتم که برای چکاپ یک سالگی جوجه ازش خون گرفتن و ترسید... ترس نه... وحشت... پنیک اتک... چه میدونم...  هنوزم بعد از یک هفته چشمای وحشتزده و صدای منقطع گریه ش یادم میاد و گلومو بغض میگیره... خدایا...  و تبی که بعد از اون ترس شروع شد. این یک هفته شبهای پر دلهره ای داشت که جوجه تا صبح بیتاب بود و توی تب میسوخت... یک هفته ای که اندازه کل این یک سالش گریه کرد... و 33-90...
ما را در سایت 33-90 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmychaoticmindg بازدید : 183 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 15:21

در پرماجرا ترین روزهام... در پریشون ترین احوال، ساکت ترین ام... و شاید برای همینه که این همه ننوشته م.  ... گنگ مون رفت مشهد.  از این میون، فقط ری نرفت، که در لحظات ملکوتی دم دفاعه و دوست همچنان عزادارم، که افسرده و خانه نشینه و اصرار های ما برای همراه بردنش هیچ اثری نداشت.  و البته، دوست ریلکسم که فردا شخصا در صحرای عرفات خواهد بود. من و دکی هم قصد داریم فردا به گنگ ملحق بشیم... که تا نرسم مشهد 33-90...
ما را در سایت 33-90 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmychaoticmindg بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1396 ساعت: 15:21

دست خودم نیست، همش یاد اون روز کذایی میفتم که برای چکاپ یک سالگی جوجه ازش خون گرفتن و ترسید... ترس نه... وحشت... پنیک اتک... چه میدونم...  هنوزم بعد از یک هفته چشمای وحشتزده و صدای منقطع گریه ش یادم میاد و گلومو بغض میگیره... خدایا...  و تبی که بعد از اون ترس شروع شد. این یک هفته شبهای پر دلهره ای داشت که جوجه تا صبح بیتاب بود و توی تب میسوخت... یک هفته ای که اندازه کل این یک سالش گریه کرد... و 33-90...
ما را در سایت 33-90 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmychaoticmindg بازدید : 187 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1396 ساعت: 0:42